جدول جو
جدول جو

معنی ابر مرده - جستجوی لغت در جدول جو

ابر مرده
(اَ رِ مُ دَ / دِ)
اسفنج. اسفنجه. رغوهالحجامین. ابر کهن. نشکرد گازران. رجوع به ابر کهن شود
لغت نامه دهخدا
ابر مرده
ابر مرده اسفنج مرده اسفنج
تصویری از ابر مرده
تصویر ابر مرده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ جَ دَ)
نام توانگری معروف به بغداد
لغت نامه دهخدا
(بَ بُ دَ / دِ)
برداشته. افراشته:
همه بازبسته بدین آسمان
که بر برده بینی بسان کیان.
بوشکور، بر روی دویدن:
سالها ای اشک جا دادم ترا در چشم خویش
وقت فرصت کی روا داری که بر رویم جهی.
سلمان.
و شعر فوق بهر دو معنی ایهام دارد
لغت نامه دهخدا
(بِ مُ دَ / دِ)
آب راکد
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابر گردش
تصویر ابر گردش
برقی که گرداگرد ابر دور زند
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که مادرش مرده باشد، کلمه ایست که در مقام اظهار تاسف و همدردی یا تحقیر آمیخته بدلسوزی بشخصی گویند و گاه مادر در مقام دلسوزی فرزندخویش را که احیانا گرفتار مخمصه و دچار زحمت شده بدین عنوان خطاب کند: مثل مادر مرده بطور تب ناکی آن میکشید
فرهنگ لغت هوشیار
انسان عالی، مافوق انسان. توضیح: این ترکیب در فلسفه نیچر بانسانی که به سبب اراده قوی خود ممتاز است اطلاق شده
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب مرده، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی